سرانجام کار ( عبرت و آموزنده)
دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۵:۰۸ ب.ظ
زلال که باشی، آسمان در توست... - سرانجام کار ( عبرت و آموزنده)
مَرد پلیدی، در آستانه مرگ، کنار دروازهی دوزخ به فرشتهای برمیخورد.فرشته به او میگوید: فقط کافی است در زندگیات یک کار خوب انجام داده باشی، و همانیاریات میکند... خوب فکر کن.
مرد به یاد میآورد که یکبار، هنگامی که در جنگلی راه میرفت، عنکبوتی را سر راهش دید وراهش را کج کرد تا آن را له نکند.
فرشته لبخند میزند و تار عنکبوتی از آسمان فرود میآید تا مرد بتواند از راهآن به بهشت صعودکند. گروهی از محکومان دیگر نیز از تار عنکبوت استفادهمیکنند و شروع میکنند به بالا رفتن ازآن... اما مرد، از ترس پاره شدن تار، به سوی آنها برمیگردد و آنها را هُل میدهد. در همینلحظه، تار پاره میشود، و مرد بار دیگر به دوزخ برمیگردد…
صدای فرشته را میشنود که: " افسوس، خودخواهیات تنها کار خوبی را که انجام داده بودی،به پلیدی تبدیل کرد."
۹۲/۰۸/۱۳